تلاش بشر برای درمان بیماریها و آسیبها از دوران پیش از باستان و در دوران باستان در کنار دین و گاه به عنوان بخشی از آن، وجود داشتهاست. در یونان باستان، پزشکانی مانند بقراط، پزشکی را به عنوان دانش و فنی مجزا مطرح کردند و بنیانگذاران راهی بودند که بعدها توسط پزشکانی همچون ابنسینا و رازی، طی شد. در رنسانس با بهرهگیری از روش علمی پزشکی، پیشرفتهای قابل توجهی کرد. از قرن ۱۹ آنچه به عنوان پزشکی مدرن، شناخته میشود بنیان گذاشته شد. در اواخر قرن بیستم و دوران معاصر دانش ژنتیک رویکرد به درمان و بیماریها را دچار تحول مهمی کرد بهطوریکه ژنتیک پزشکی را دارای نقشی متحولکننده برای پزشکی از درمان محور بودن به حفظ سلامتی دانستهاند. اهمیت سلامتی در بهرهوری اجتماع و کیفیت زندگی، منجر به تأسیس مؤسسات و قوانین شدهاست تا مسایلی همچون تحصیل و مجوز دهی به پزشکان تا شیوه استفاده از بودجههای درمانی در کشورها قانونمند و تنظیم شوند؛ به همین دلیل، سازمانهای پزشکی در کشورهای مختلف برای سازماندهی و قانونمندسازی فعالیتهای پزشکی تأسیس شدهاند.
در حرفه پزشکی، پزشکان با استفاده از قضاوت بالینی، بیمار را برای تشخیص درمان و پیشگیری از بیماری ارزیابی میکنند. در عملکرد بالینی معمولاً مراحل شرح حال، معاینه فیزیکی، تهیه فهرست مشکلات، مشخص کردن تشخیصهای افتراقی، بررسیها (شامل آزمایش و تصویربرداری…)، رسیدن به تشخیص و در آخر، درمان انجام میشود. امروزه پیشرفتهای روزمره علم و گسترش قابل توجه دامنه دانش پزشکی و شناخت بشر از بیماریها منجر به تخصصی شدن پزشکی و تقسیم آن به رشتههای گوناگونی شدهاست؛ با این حال، ارائه خدمات پزشکی در بیشتر جوامع از سطح مراقبتهای اولیه بهداشتی، با تمرکز روی عملکرد پزشکان عمومی و پزشکان خانواده شروع میشود و بسته به نیاز در سیستم ارجاع بیماران به سطوح دوم و سوم-که خدمات پزشکی تخصصیتر را ارائه میدهند-ارجاع میشوند.